02/09/2024
درباره امیر حبیبالله، معمولا ما به روایاتی تکیه میکنیم که تاریخ رسمی به خورد ما داده است و حتی فضلایی چون نجیب مایل هروی هم ازین روایت رسمی رو دست خوردهاند.
شروع قرن بیست در افغانستان همراه بود با سقوط ابرشهر بخارا به دست روسیه تزاری و بعد نابودی شهر مرو، بهعنوان قلب تمدنی منطقه ما و همینطور خجند و سمرقند و بدخشان شمالی و کولاب و خوارزم, در جنوب کشور هم شبه قاره در حال مسخشدن بود و ازین رو،منورین یا نخبگان این دو ناحیه برای دادخواهی به کابل آمده بودند، از ملکالشعرا قاریعبدالله تا ملکالشعرای مستغنی و مولانا خسته تا امیر عالم خان، امیر بخارا همه در کابل بودند به امید یاری حکومت کابل و نامهای نخبگان هندی هم به فراوانی در کتب تاریخی ذکر شده، بسمهچیها یا مبارزان آزادیخواهی بخارا تنها پانزده هزار نفر در قندز و تخار جمع شده بودند، همانگونه که هزاران نفر در غزنی و پروان و کاپیسا و دیگر شهرهای افغانستان گوش به فرمان دستور جنگ از کابل بودند، قیام امیر حبیبالله نتیجه نومیدی این مبارزان از امان الله خان بود، برای همین هم توسط طیارههای روسی قوای او بمباران و توسط قوای انگلیس سرکوب شد. نادرخان و هاشمخان برادرش، پرورده تربیت انگلیسی در شهری در شمال هند بودند که تا هنوز جاسوسخانه انگلیسی است.
عکسهای منتشر شده از امیر حبیبالله و خانوادهاش نشان میدهد که این خانواده، برعکس تبلیغ رسمی، نه بنیادگرا بودند نه دزد. امیر فقید، در پیشاور با خانواده اش زندگی کرده بود و با ازادی خواهان سرحد، دوستی و مراوده داشت، امروزه ما میدانیم که بر عکس تبلیغ رسمی، بیسواد هم نبود، تبلیغات رسمی، شغل سقاوی پدر او را اسباب طعنه ساخته و اتفاقا کتاب استاد خلیلی مرحوم هم، این روایت رسمی را تقویت میکند و با برجسته ساختن صفت عیاری او را خادم دین به همان معنای مورد قبول معرفی میکند. حال آنکه خادم دین، در آن روزگار که هنوز بنیاد گرایی قوام نیافته بود معنایی آزادی خواهانه داشت و خود دین، محملی برای مبارزه و آزادی در برابر روس و انگلیس بود(طرفه اینکه امروز ابزار سیاست این کشور است).
من درین باره مدتی طولانی است تحقیق میکنم اگر چه هنوز به نتایج کاملی از مناسبات آن زمان و سرانجام باسمهچیها و دیگر مبارزان آزادیخواه هندی نرسیدهام اما درباره جعل تاریخ رسمی توسط عوامل انگلیسی در کابل و مخدوش ساختن چهره این مبارزان و امیر فقید که سردمدار این مبارزان بود مطمینم .
در سالگرد تدفین دوباره او، نوشتن این نکات را ضروری دانستم امیدوارم کسان دیگری که اسناد و گواهیهای دیگری درین باره دارند درین بحث سهم بگیرند.
پ.ن. مسایل قومی در آن روزگار همانند امروز نبوده، امیدوارم با قومی ساختن مساله، دوستان ما بحث را به انحراف نکشند.
نویسنده : رضا محمدی